مهرادمهراد، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 11 روز سن داره

بزرگترین جوانمرد من

کلمات جدید

جیگر من، شما ی عمه خوب و مهربون داری که تو ارومیه ساکن هست. مامان جون و خاله ها همیشه سعی می کنند این رو برای شما یادآور بشن. به خصوص مامان جون که خیلی خیلی عمه رو دوست داره. به خصوص اینکه هم اینکه هم اسمند و هم تو ی روز متولد شدند با چندین سال فاصله سنی و هم اسم همسرشون یکی هست و هم سلایقشون شبیه. عکس صدف دخترعمه ات رو هم همیشه نشونت میدند. همیشه بهت می گفتند بگو عمه عمه . تا اینکه هفته پیش شروع کردی به گفتن عمه و همه ذوق کردند. من هم فرداش به عمه زنگیدم و به شما گوشی رو دادم و شما هم مدام می گفتی عمه عمه. عمو رو هم تقریبا مثل عمه صدا می کنی . عمو هم بنده خدا میگه اذیتش نکنید بزارید همون امیر صدام کنه. کلمات جدی...
18 آبان 1392

یک روز خوب با بزرگترین جوانمرد

به نظر شما تو تن این جوانمرد چیست؟ بلوز: نه اصلاً. فکرش هم نمی کنید. سرآستین یکی از خاله های دوقلوش.پسر تو به سوشرت خاله ات هم رحم نمی کنی حالا نوبت کامپیوتر باباجون هست که نیاز به مهندسی داره و حالا دیگه کارم تموم شد خیلی خوب و زیبا درستش کردم .لطفا جهت تعمیر کامپیوترتون تماس نگیریداااا خسته از یک روز کاری بسیار سخت حالا نوبت به اتو کردن و حتی درست کردن اتو هست که شما بهش دو دو میگی من هم باشم خونه مادربزرگم که همه چیز رو در اختیارم بزارند و بهم اطمینان کنند همین میشم.البته سیم داخل پریز نیست . پشت صحنه سه نفر مراقبم هستند.   لازم به توضیح هست که این گل پسر از صبح که بیدا م...
18 آبان 1392

سرآشپز

این روزها شیرین و شیرین تر میشی و دل هر دو خانواده رو می بری ی شب دیدم خیلی حوصله ات سر رفته و هی قابلمه رو اشاره می کنی تصمیم گرفتی ی آش درست کنی برامون که ی وجب روش روغن داشته باشه و دست به کار شدی بعد دیدی چیزی دم دست نیست لیوان و قاشق و شکلات انداختی تو قابلمه و بعد شروع کردی به هم زدن تا خوب جا بیفته درش رو گذاشتی و رفتی سراغ کارهای دیگه دیدی بهتر هست که آش رو با جاش برداری و بری رو میز بنشینی تا خسته نشی بعد دیگه کارت تموم شد قابلمه رو برداشتی برای کشیدن این آش ولی من ازت خواهش کردم تا با اولین دستپختت یک عکس بندازیم جهت درج در وبلاگ ...
17 آبان 1392

دومین محرم

گل پسرم؛ شکر خدا که امسال هم عمری داشتیم که بتونیم برای سالار شهیدان ابا عبداله الحسین(ع)عزاداری کنیم. هر چند چون شما کوچولو هستی و کم طاقت اون طور که باید نمیتونیم عزاداری کنیم ولی باز هم شکر خدا. متاسفانه امسال سعادت حضور در مجمع جهانی شیرخوارگان حسینی رو نداشتیم.چون خاله ها آزمون عملی داشتند و قسمت ما هم نشد. اگر عمری بود و سعادت داشتیم سال دیگه. ...
17 آبان 1392

24 ساعت بیداری

خوشگل مامان؛ تو خیلی مهربونی و تمام مسائل اطرافت رو به خوبی درک می کنی . مدتی هست که اوضاع اطرافمون زیاد خوب نیست و تمام این مسائل روی تو اثر منفی خودش رو میزاره هر چند خیلی تلاش می کنم که تو چیزی رو درک نکنی ولی تو زرنگ تر از این حرفها هستی و از طرفی چون شیرم رو می خوری تمام حالتهایی که رو خودم اثر گذار هست به تو انتقال می کنه که متاسفانه کیه که این رو بفهمه . از هفته گذشته که اوضاع نامناسب شد تو بد خواب و بدقلق شدی . چیزی که همیشه دوست داشتم وقتی به دنیا میای دیگه همه چیز آروم شده باشه ولی من مقصر نیستم آدمها دوست ندارند گذشت کنند حتی به خاطر دیگران. کینه شتری تو انسان ها هیچ وقت اصلاح نمیشه. خودم همیشه در مورد کودک و روانشناس...
12 آبان 1392

کلمات جدید

خوش زبون و شیرین زبون من ؛ تو این ماه شما دیگه خیلی خوش زبون شدی هر چی رو میگیم و ازت میخوایم تو هم بگی با زبون شیرین کودکی خودت میگی : 1- ایخت : ریخت 2- نی : نی نی 3- جوجو : هر موجودی به جز انسان از پشه گرفته تا خود جوجه و گربه و سگ و ... . 4- اوفا: افتاد 5- م من: بهمن(پدرت) 6- آجی : آبجی (خاله ها) 7- می می 8- ماما 9- جا او: جارو برقی 10- جیش 11- اودو: اتو 12- آبه 13- او :باز کردن 14- تا تا :تاب بازی 15- چو چو : چوب شور 16- شیر 17- اووو: دوغ 18- بابا : باباجون(پدر من) 19- چاغ: چراغ 20- جیزه 21- دا : داغ مهربون ترینم امیدوارم همیشه حرف ها...
4 آبان 1392

پانزده ماهگیت مبارک

خوشگل مامان؛ دیروز وارد پانزدهمین ماه زندگیت شدی. خداروشکر این ماه بهتر از ماه قبل بود به جز فوت مادربزرگت که غم بزرگی رو بر دلمون گذاشت. و این سرماخوردگی هفتۀ آخر که فکر می کنم مجبور بشیم بالاخره پیش دکتر فتحی ببرمت چون همش آبریزش بینی و ترشحات پشت حلقی داری و هرچند سیتریزین و استامینوفن و کوتریماکسازول میدم بهبودی حاصل نمیشه. امیدوارم عشقم ساعت ها، روزها، ماه ها و سالهای خوشی و همراه با سلامتی و موفقیت رو در کنار همدیگه داشته باشیم. سلامتی تو و اینکه بدونم خوب و خوشی برای من از همۀ مسائل زندگی مهمتره.بگذریم. تو این ماه شما دیگه: 1- خیلی از کلمات رو میگی و معنی خیلی از حرفهای ما رو میفهمی . مثلا وقتی آب میریزی رو پیرهنت می...
4 آبان 1392
1